آفرین بادا بر آن کس کو ترا در بر بود


و آفرین بادا بر آن کس کو ترا در خور بود

آفرین بر جان آن کس کو نکو خواهت بود


شادمان آن کس که با تو در یکی بستر بود

جان و دل بردی به قهر و بوسه ای ندهی ز کبر


این نشاید کرد تا در شهرها منبر بود

گر شوم من پاسبان کوی تو راضی بوم


خود ببخشایی بر آن کش این هوس درسر بود